طناب
داستان در مورد یک کوهنورد است که می خواست از بلندترین کوهها بالا برورد .
اوپس از سالها اماده سازی ماجراجویی خود را اغاز کرد ولی از انجا که افتخار کار را برای خود می خواست تصمیم گرفت تنها از کوه بالا برود 0
شب بلندی های کوه را تماما در برگرفت و مرد هیچ چیز را نمی دید .همه چیز سیاه بود. و ابر روی ماه و ستاره ها را پوشانده بود.
همانطور که از کوه بالا می رفت چند قدم مانده به قله کوه پایش لیز خورد و درحالیکه به سرعت سقوط میکرد از کوه پرت شد. درحال سقوط فقط لکه های سیاهی را در مقابل چشمانش می دید .و احساس وحشتناک مکیده شدن به وسیله قوه جاذبه او را در خود می گرفت.
همچنان سقوط می کرد و در ان لحظات ترس عظیم همه رویدادهای خوب و بد زندگی به یادش می امد.
اکنون فکر میکرد مرگ چقدر به او نزدیک است.
ناگهان احساس کرد که طناب به دور کمرش محکم شد.
بدنش میان اسمان و زمین معلق بود و فقط طناب اورا نگه داشته بود.
و در این لحظه ی سکون برایش چاره ایی نمانده جز انکه فریاد بکشد:
((خدایا کمکم کن))
ناگهان صدای پر طنین که از اسمان شنیده می شد جواب داد:
از من چه می خواهی
ای خدا نجاتم بده!
واقعا باور داری که من می توانم تو را نجات بدهم؟
البته که باور دارم
اگر باور داری طنابی را که به کمرت بسته است پاره کن !
...یک لحظه سکوت...ومرد تصمیم گرفت با تمام نیرو به طناب بچسبد.
گرون نجات می گویند که روز بعد یک کوهنورد یخ زده را مرده پیدا کردند .
بدنش از یک طناب اویزان بود ودستهایش محکم طناب را گرفته بود.
او فقط یک متر با زمین فاصله داشت !
وشما ؟
چقدر به طنابتان وابسته اید؟
ایا حاضرید ان را رها کنید؟
در مورد خداوند هرگز یک چیز را فراموش نکنید
هرگز نباید بگویید او شما را فراموش کرده یا تنها گذاشته
هرگز فکر نکنید که او مراقب شما نیست.
به یاد داشته باشید که او همواره شما را با دست راست خود نگه داشته است.
-پایان ثبت نام کلاس کار اموزی کوهپیمایی بانوان در شهرستان درگز
-همکاری اموزش و پرورش شهرستان درگز در برگزاری کلاس کار اموزی کوهپیمایی
تشکر هیات کوهنوردی شهرستان درگز از ریاست محترم اموزش وپرورش و سازمان دانش اموزی شهرستان درگز
-سنگ تمام جناب لطفی رئیس تربیت بدنی بدنی برای کوهنوردی شهرستان.
مطالب این مقاله :
هم هوایی عادی
بیماری کوه حاد ( کوه گرفتگی )
ادم مغزی ناشی از ارتفاع بالا
ادم ریوی ناشی از ارتفاع بالا
درمان AMS
پیشگیری
قوانین طلایی
هم هوایی فرآیندی است که در آن بدن با کاهش اکسیژن قابل دسترس در ارتفاعات بالا سازش پیدا می کند. هم هوایی فرآیندی کند است و در طی روزها تا هفته ها صورت می گیرد.
ارتفاع بالا به صورت زیر تعریف می شود :
- ارتفاع زیاد : 2500تا3500متر
- ارتفاع بسیار زیاد 3500تا5500 متر
- ارتفاع فوق العاده زیاد : بالای6000متر
به هر حال ، معمولا نگرانی چندانی در مورد ارتفاعات حدود 2500 متر نداریم چون کوه گرفتگی به ندرت در پایین تر از این ارتفاع روی می دهد.
تغییرات فیزیولوژیکی طبیعی مشخصی در هر فردی که به ارتفاعات می رود روی می دهد :
- تنفس سریع ( تنفس سریعتر ، عمیق تر ، یا هر دو )
- تنگی نفس در طی فعالیت
- تغییر الگوی تنفس در شب
- بیدار شدن مکرر در شب
- افزایش ادرار
زمانی که فرد به طرف بالا صعود می کند ، فشار هوا کاهش می یابد ( هر چند هوا هنوز هم 21% اکسیژن دارد) و هر نفسی که می کشیم حاوی ملکول های اکسیژن کمتر و کمتری است. فرد برای به دست آوردن اکسیژن باید کار بیشتری – با تنفس سریعتر و عمیق تر – انجام دهد. این موضوع به ویژه هنگام فعالیت هایی نظیر بالا رفتن از سربالایی قابل مشاهده است. تنگی نفس به هنگام فعالیت ، تا زمانی که حس تنگی نفس به سرعت با استراحت برطرف شود ، امری طبیعی می باشد. افزایش در تنفس امری حیاتی است. در نتیجه باید از هر چیزی که تنفس را کاهش می دهد مثلا الکل و برخی داروها پرهیز کنیم . با وجود داشتن افزایش تنفس ، بدست آوردن سطوح طبیعی اکسیژن خون در ارتفاع بالا غیر ممکن است.
افزایش تنفس پیوسته ، منجر به کاهش دی اکسید کربن در خون – یک محصول زائد متابولیک که به وسیله ریه ها دفع می شود – می شود. دی اکسید کربن در خون علامت مهمی برای مغز است که زمان نفس کشیدن است ، در نتیجه اگر میزان آن کم باشد ، انگیزه تنفس کند می شود ( کمبود اکسیژن علامت بسیار ضعیف تری است ، و به عنوان سوپاپ اطمینان نهایی عمل می کند. ) . تا زمانیکه بیدار هستید مشکل چندانی برای تنفس آگاهانه وجود ندارد ، اما در شب به علت عمل تعادل رفت و آمدی بین این دو آغاز کننده تنفسی ، الگوی تنفس غیر عادی توسعه پیدا می کند. تنفس دوره ای شامل دوره های تنفس طبیعی که به تدریج کند می شود ، حبس نفس ، و دوره بهبودی مختصر تنفس می باشد. این بیماری ارتفاع نیست. ممکن است اندکی با هم هوایی بهبود یابد ، اما معمولا تا قبل از فرود بر طرف نمی شود. تنفس دوره ای می تواند باعث نگرانی زیادی شود :
- در فردی که در طی مرحله حبس نفس بیدار می شود و می داند که تنفس او متوقف شده است.
- در فردی که در مرحله تنفس سریع پس از حبس نفس ( بهبودی ) بیدار می شود و فکر می کند تنگی نفس دارد و به ادم ریوی ناشی از ارتفاع زیاد ( HAPE ) دچار شده است.
- در فردی که بیدار می شود و در می یابد نفس بغل دستی اش قطع شده است.
در دو مورد اول چند لحظه انتظار ، الگوی تنفس طبیعی را برقرار خواهد کرد. در مورد آخری ، بغل دستی در حال خواب بالاخره نفس خواهد کشید ، هر چند دوره های تنفس دوره ای احتمالا تا بیدار شدن او ادامه خواهد یافت. اگر علائم تنفس دوره ای مشکل ساز هستند ، دارویی به نام استازولامید ممکن است مفید واقع شود.
در طی سازش ، تغییرات قابل توجهی در شیمی بدن و تعادل مایع صورت می گیرد. مرکز اسمزی ، که " غلظت " خون را شناسایی می کند ، مجددا تنظیم می شود به طوریکه خون غلیظ تر می شود. این امر منجر به پر ادراری در ارتفاع می شود چون کلیه ها مایع بیشتری ترشح می کنند. دلیل این باز تنظیم مشخص نیست ، هر چند بر اثر آن هماتوکریت ( غلظت سلول های قرمز خون ) افزایش می یابد و احتمالا تا حدی توانایی حمل اکسیژن خون را بهبود می دهد ؛ و نیز با تمایل به ایجاد ادم مقابله می کند. ادرار بیش از حد معمولی در ارتفاعات عادی می باشد.اگر در شما اینچنین نیست ، ممکن است بدنتان دچار کمبود آب باشد یا ممکن است روند هم هوایی در شما به خوبی صورت نمی گیرد.
بیماری کوه ( کوه گرفتگی ) حاد
کوه گرفتگی حاد ( AMS ) مجموعه ای از علائم است که نشان می دهد بدن تان با ارتفاع فعلی سازش پیدا نکرده است .
وقتی صعود می کنید ، بدنتان با اکسیژن رو به کاهش (hypoxia ) سازش پیدا می کند. در هر لحظه ، ارتفاع " ایده آلی " وجود دارد که در آنجا بدنتان در تعادل است ؛ به احتمال زیاد این آخرین ارتفاعی است که در آن خوابیده اید. بالاتر از این محل منطقه خاکستری نامحدودی است که بدنتان می تواند سطوح پایین تر اکسیژن را تحمل کند ، اما نسبت به آن کاملا سازش پیدا نکرده اید. اگر به بالای حد بالاتر این منطقه بروید ، اکسیژن کافی برای مناسب کار کردن بدن تان وجود ندارد و علائم مشکل کاهش اکسیژن بافت ظاهر می شود – این AMS است. اگر به ارتفاعی بیش از آنچه که برای آن آمادگی دارید بروید ، بیمار می شوید.
این " منطقه تحمل " با هم هوا شدن ، همراه شما به بالا می رود. هر روز ، با صعود به بالا ، به ارتفاعی بالاتر سازش پیدا می کنید ، در نتیجه منطقه تحمل تان به آن ارتفاع در بالای کوه گسترش پیدا می کند. بهترین شیوه ، محدود کردن صعود روزانه به بالا جهت باقی ماندن در محدوده این منطقه تحمل است.
مکانیسم های دقیق AMS کاملا درک نشده است ، اما فکر می کنند علت این علائم تورم خفیف بافت مغز در واکنش به کاهش اکسیژن بافت است. اگر این تورم بیش از حد پیش رود ، اختلال قابل توجهی در مغز روی می دهد ( رجوع کنید به بخش بعدی ، در مورد HACE ) . این مشکل بافت مغزی باعث بروز تعدادی علامت می شود ؛ به طور کلی آنچه بروز می کند سردرد است که همراه با تعدادی از علائم دیگر روی می دهد.
تشخیص AMS زمانی صورت می گیرد که سردرد ، به همراه یک یا چند علامت زیر پس از صعود اخیر به بالای ???? متر بروز می کند :
- از دست دادن اشتها ، تهوع ، یا استفراغ
- خستگی یا ضعف
- سرگیجه یا گیجی
- مشکل در خواب
تمام این علائم ممکن است از خفیف تا شدید متغیر باشد. سیستم امتیاز دهی بر اساس معیار های Lake Louis توسعه پیدا کرده است ؛ برای روش ساده ارزیابی شدت AMS یک فرد نگاهی به پرسشنامه AMS بیندازید.
AMS را با خماری بد یا بدتر همانند دانسته اند. به هر حال ، چون علائم AMS خفیف می تواند تا حدی مبهم باشد ، یک قاعده سرانگشتی مفید به این صورت است : اگر در ارتفاع احساس ناخوشی می کنید این کوه گرفتگی است ، مگر اینکه توضیح روشن دیگری داشته باشید ( نظیر اسهال ) .
هر کس که به ارتفاعات می رود ممکن است دچار AMS شود. این عمدتا به فیزیولوژی ( ژنتیک ) فردی و میزان صعود ارتباط دارد ؛ سن ، جنسیت ، آمادگی جسمانی ، یا تجربه ارتفاع قبلی هیچ تاثیر قابل توجهی ندارد. برخی به سرعت هم هوا می شوند و می توانند با سرعت صعود کنند ؛ دیگران به آرامی سازش پیدا می کنند و حتی با صعود آرام هم دچار مشکل می شوند. عواملی وجود دارند که درک نمی کنیم ؛ یک فرد ممکن است علیرغم داشتن برنامه سفر مشابه ، در یک سفر دچار AMS شود و در دیگری نشود. متاسفانه ، هیچ روشی برای پیش بینی اینکه چه کسی احتمالا در ارتفاعات دچار کوه گرفتگی می شود ؛ یافت نشده است.
تعداد افرادی که به اشتباه بر این باورند که سردرد در ارتفاعات " طبیعی " است قابل توجه است ، ( اما ) اینگونه نیست . انکار کردن هم امری معمول است – موافق باشید بپذیرید که بیماری ارتفاع دارید ، این اولین گام برای برون رفت از مشکل است. دچار کوه گرفتگی شدن خوب است ، برای هر کسی می تواند اتفاق بیفتد . مردن بر اثر کوه گرفتگی خوب نیست. با اطلاعات موجود در این مقاله ، باید قادر باشید از شکل های شدید و مرگبار بیماری ارتفاع اجتناب کنید.
ادم مغزی ناشی از ارتفاع بالا ( HACE )
AMS طیفی از بیماری ، از خفیف تا مرگبار است. در انتهای " به شدت بیمار " این طیف ، ادم مغزی ناشی از ارتفاع بالا قرار دارد ؛ و این زمانی است که مغز ورم می کند و کارکرد مناسب آن متوقف می شود. HACE می تواند سریعا پیشرفت کند ، و می تواند در حدود چند ساعت تا یک تا دو روز مرگبار شود. افراد مبتلا به این بیماری سردرگم هستند ، و ممکن است تشخیص ندهند که بیمار هستند.
خصوصیت متمایز کننده HACE تغییر در توانایی فکر کردن است. ممکن است سردرگمی ، تغییرات در رفتار ، یا رخوت وجود داشته باشد. ناهماهنگی مشخصی هم وجود دارد که ataxia نامیده می شود، که راه رفتن به صورت تلوتلو خوردن است ، شبیه به شیوه ای که فرد بسیار مست راه می رود. این فقدان هماهنگی ممکن است مختصر باشد ، و باید به طور ویژه ای در مورد آن امتحان به عمل آید. از فرد بیمار بخواهید که روی خط مستقیم راه برود. ( آزمون tandem gate ) . خط مستقیمی را روی زمین بکشید ، و از او بخواهید که در طول این خط راه برود ، و یک پا را درست روبروی پای دیگر قرار دهد ، به طوریکه پاشنه پای جلو درست روبروی انگشتان پای عقب قرار گیرد. خودتان هم این آزمون را انجام دهید. شما باید بتوانید بدون مشکل آن را انجام دهید. اگر برای ماندن روی خط تقلا کند ( مانند حفظ تعادل بر روی طنابی در ارتفاعی بالا ) ، نتواند روی آن بایستد ، بیفتد ، یا حتی بدون کمک نتواند سرپا بایستد ، در این آزمون مردود هستند و باید فرض کرد که HACE دارند. فرود بلادرنگ بهترین درمان HACE است . این امر از نهایت فوریت برخوردار است ، و نمی توان تا صبح منتظر ماند ( متاسفانه HACE اغلب در شب بروز می کند ) . تاخیر ممکن است مرگبار باشد. لحظه ای که این بیماری تشخیص داده می شود ، لحظه ای است که باید به آماده کردن چراغ قوه ها ، همراهان ، باربر ها و هر آنچه برای پایین بردن این فرد ضروری است پرداخت. فرود باید به آخرین ارتفاعی باشد که در آن بدون احساس ناراحتی بیدار شده اند. به یاد داشته باشید که اکثریت زیادی از موارد HACE در افرادی ظاهر می شود که با داشتن علائم AMS صعود می کنند ، این احتمالا ارتفاعی است که شخص دو شب قبل را در آنجا خوابیده است. اگر مطمئن نیستید ، فرود به میزان 1000-500 متر نقطه شروع خوبی است. درمان های دیگر شامل اکسیژن ، کیسه پر فشار ، و دگزامتازون می باشد. اینها معمولا اقدامات موقتی قبل از فرود می باشند.
اگر افراد مبتلا به HACE سریع و به اندازه کافی پایین بیایند معمولا زنده می مانند و به طور کامل بهبودی می یابند. تلوتلو خوردن به هنگام راه رفتن ممکن است تا چندین روز پس از پایین آمدن از ارتفاع ادامه یابد. با کامل شدن بهبودی ، و از بین رفتن علائم ، صعود مجدد با احتیاط قابل قبول است.
ادم ریوی ناشی از ارتفاع زیاد ( HAPE )
شکل دیگر کوه گرفتگی شدید ، ادم ریوی ناشی از ارتفاع زیاد ، یا جمع شدن مایع در ریه ها می باشد. هر چند این بیماری اغلب همراه با AMS ظاهر می شود ، احساس نمی شود که ارتباطی با آن داشته باشد و علائم شاخص AMS ممکن است دیده نشود. نشانه ها و علائم HAPE شامل هر کدام از موارد زیر است :
- خستگی بسیار زیاد
- تنگی نفس به هنگام استراحت
- تنفس سریع و سطحی
- سرفه ، احتمالا با خلط سینه کف دار یا صورتی
- تنفس با صدای غرغر یا خرخر
- سفتی ، پری سینه یا جمع شدن خلط سینه
- لبها یا ناخنهای دست آبی یا خاکستری رنگ
- خواب آلودگی
HAPE معمولا در شب دوم صعود اتفاق می افتد ، و در کوه نوردان یا راه پیمایان جوان و تندرست شایع تر است.
در برخی افراد ، کاهش اکسیژن بافت در ارتفاع بالا سبب انقباض برخی رگ های خونی در ریه ها می شود ، که باعث می شود تمام خون از تعداد محدودی رگ که منقبض نشده اند عبور کند. این مسئله به طور قابل توجهی فشار خون را در این رگ های افزایش می دهد و منجر به نشت با فشار بالای مایع از رگ های خونی به ریه ها می شود. فعالیت و قرار گرفتن در معرض هوای سرد می تواند فشار خون ریوی را بالا ببرد و ممکن است به شروع یا بدتر شدن HAPE کمک کند. فرود بلادرنگ درمان منتخب برای HAPE است ؛ مگر اینکه اکسیژن در دسترس باشد ، تاخیر ممکن است مرگبار باشد. به آخرین ارتفاعی که بیمار به هنگام بیدار شدن احساس خوبی داشته فرود بیایید. فرود ممکن است به علت خستگی شدید و نیز احتمالا به علت گیجی ( به واسطه ناتوانی در رساندن اکسیژن کافی به مغز ) دشوار باشد ؛ HAPE اغلب در شب روی می دهد ، و ممکن است با فعالیت بدتر شود. این بیماران اغلب نیاز به حمل شدن دارند.
در افراد با HAPE شدید شایع است که دچار HACE هم بشوند که علت احتمالا سطوح بسیار پایین اکسیژن در خون شان ( معادل با صعود سریع پیوسته ) است.
HAPE به سرعت با فرود برطرف می شود ، و یک یا دو روز استراحت در ارتفاعی پایین تر می تواند برای بهبودی کامل کافی باشد. زمانی که علائم به طور کامل رفع شد ، صعود مجدد با احتیاط قابل قبول است.
HAPE ممکن است با تعداد دیگری از مشکلات تنفسی اشتباه شود:
سرفه ناشی از ارتفاع بالا و برونشیت هر دو به وسیله سرفه مداوم با یا بدون تولید خلط مشخص می شوند. تنگی نفس به هنگام استراحت ، و خستگی شدید وجود ندارد. اگر یک pulse oximeter در دسترس باشد ، اشباع های اکسیژن عادی normal oxygen saturations ( برای ارتفاع ) اندازه گیری می شود.
تمایز سینه پهلو از HAPE می تواند دشوار باشد. تب در HAPE شایع است و ثابت نمی کند مریض دچار سینه پهلو است. سرفه و بالا آوردن خلط سبز یا زرد ممکن است در HAPE روی دهد ، و هر دو می توانند سبب سطوح پایین اکسیژن خون شوند. آزمون تشخیصی ( و درمان ) فرود است – HAPE به سرعت بهبود خواهد یافت. اگر بیمار با فرود آمدن بهتر نشد ، آنگاه به فکر آنتی بیوتیک ها باشید. در ارتفاع ، HAPE بسیار شایع تر و خطرناک تر از سینه پهلو است ؛ کوه نوردان زیادی بر اثر HAPE ، زمانی که به اشتباه درمان سینه پهلو در آنها انجام شده است ، جان داده اند.
آسم هم ممکن است با HAPE اشتباه شود. خوشبختانه ، به نظر می رسد مبتلایان به آسم در ارتفاع نسبت به سطح دریا بهتر عمل می کنند. اگر فکر می کنید آسم است ، داروهای آسم را امتحان کنید، اما اگر شخص در زمانی نسبتا سریع بهبود نیافت فرض را بر این بگیرید که HAPE است و درمان را مطابق با آن انجام دهید.
درمان کوه گرفتگی حاد ( AMS )
درمان عمده AMS ، استراحت ، مایعات ، و مسکن های ملایم است : استامینوفن ( پاراستامول ) ، آسپیرین ، یا ایبوپروفن. این داروها علائم بدتر شونده را پنهان نخواهد کرد. روند رو به جلو طبیعی در مورد AMS بهتر شدن است ، و اغلب به طور ساده ، استراحت در ارتفاعی که در آن بیمار شدید ، درمان مناسبی است. بهبودی معمولا در ظرف یک یا دو روز روی می دهد ، اما ممکن است تا سه یا چهار روز هم طول بکشد. یک گزینه هم فرود می باشد ، و بهبودی بسیار سریع خواهد بود.
سوالی که مکررا پرسیده می شود این است که چگونه سردرد مربوط به ارتفاع را تشخیص دهیم. ( به قانون طلایی 1 مراجعه کنید ) . سردرد های ارتفاع معمولا شدید و مداوم هستند و اغلب نشانه های دیگر AMS هم دیده می شود ؛ درد بیشتر در قسمت جلو سر است ( اما ممکن است در هر قسمت دیگر هم باشد ) ، و ممکن است با خم شدن بدتر شود. به هر حال ، سردرد علت های دیگری هم دارد و می توانید آزمایش تشخیصی/ درمانی ساده ای را انجام دهید. کم شدن آب بدن علت متداول سردرد در ارتفاعات است. یک لیتر مایع بنوشید و چند استامینوفن یا یکی از مسکن های ذکر شده در بالا را مصرف کنید. اگر سردرد به طور کلی برطرف شد ( و علائم دیگر AMS را ندارید ) بسیار بعید است که علت آن AMS باشد.
از 1623292 کیلومتر مربع مساحت ایران 882150 کیلومتر مربع و یا معادل 54.4 درصد کشور را کوه فرا گرفته است.
این کوه ها که از چهار قوس اصلی شمالی، زاگرس، خاوری، مرکزی تشکیل یافته اند، ایران را به سرزمینی کوهستانی که ارتفاع بسیاری از قلل آن از 3500 متر بیشتر است، مبدل ساخته اند.
فواصل میان قوس های بالا را دره های مرتفع و دشت ها و شوره زارها، شن زارها و دریاچه های شور بسیاری چون دشت کویر، کویر لوت، دریای نمک، هامون، جازموریان، باتلاق گاوخونی، کویر سیاه کوه، کویر در انجیر، کویر نمک سیرجان، و میدان گل و غیره پوشانیده اند که حداقل ارتفاع آنها از 350 متر متجاوز است. کوه های البرز مهد زیبایی های شمال بوده و بسیاری از شهر و روستاهای سرسبز و خرم کشور را در دامان خود جای داده است.
کوهستان زاگرس که از جمله باشکوه ترین و عظیم ترین رشته کوه های جهان است، سرچشمه بزرگترین رودهای ایران بوده و بیش از نیمی از شهرها و اماکن مسکونی کشور را در خود پناه داده و بسیاری از مناطق آن با زیباترین نواحی جهان برابری می کند.
رشته کوه های مرکزی نیز که چون سدی در برابر دشت ها و کویرهای مرکزی قد برافراشته است پناهندگان خویش را از گزند گرمای طاقت فرسای تابستان و سرمای جانگداز زمستان دشت های مرکزی در امان داشته و خوان پربرکت خود را گاه تا درون دشت های داخلی گسترده اند.
آنچه از آن می توان به عنوان کوهشناسی ایران نام برد 8 قسمت به شرح ذیل است که عبارتند از:
و تعدادی شاخه های کوچک فرعی که دیگر نمی توان آن را در جایگاه جداگانه ای مورد بررسی قرار داد، می توان بیانگر تقسیم بندی کوه های ایران قرار داد. به طور تقریب می توان گفت ایران، دارای حدود 15000 قله بالای 3000 متر می باید باشد که در 8 قسمت فوق الذکر پراکنده گردیده اند، که عمده ترین مکان های تمرکز آن را باید در البرز و زاگرس دانست. که در آغاز این مقوله و در ابتدا به بحث و بررسی پیرامون ساختار رشته کوه های البرز خواهیم پرداخت.
از حوالی جنوب شهرستان آستارا آغاز و با قوس بلندی سراسر کرانه دریای مازندران را درنوردیده تا نزدیک شهرستان آزادشهر به پیش می روند.
این رشته کوه ها به عرضی تقریباً 100 تا 150 کیلومتر از ساختارهای بسیار فشرده برخوردارند که این ویژگی بیشتر از ناحیه ی مرکزی به چشم می خورد و در سایر مناطق از گستردگی های بیشتری برخوردار است. در این رشته کوه ها که در آن قله دماوند بام ایران با ارتفاعی معادل 5619 متر قرار دارد، دارای ارتفاعات کوتاه و بلند فراوانی است که پس از دماوند می توان از نام هایی چون شاهوار، مزدا، دوبرار، آزادکوه، دوخواهرون، علم کوه و شاه البرز و سیالان نام برد. ساختار البرز از 5 قسمت به شرح ذیل تشکیل می گردد که از شرق به غرب عبارتند از:
الف: البرز شرقی
ب: رشته فیروز کوه
ج: البرز مرکزی
د: البرز غربی
ه: کوه های گیلان
که در ذیل به اختصار به معرفی قلل مهم هر بخش و جدا سازنده های آن از سایر ارتفاعات اشاره خواهیم کرد:
البرز شرقی ناحیه بسیار بزرگ و وسیعی را پوشش داده است در سراسر نواحی جنوبی آن که عموماً آب و هوای بیابان گرم سیر بر آن حاکم است؛ شهرهای شاهرود، سمنان، دامغان و گرمسار قرار دارند و این کوه ها به سوی شمال امتداد یافته به جنگل های حد فاصل شهرهای علی آباد کتول تا بابل قسمت می گردند. بخش بزرگ کوهستان البرز شرقی از دو قسمت مهم ارتفاعات برخوردارند؛ قسمت اصلی و مرتفع آن در شمال شهرستان شاهروود با قلل شاهوار 4000 متری و شاه کوه 3850 متری و قلل چالویی، کهکشان و یزدگی و در قسمت غربی این رشته کوه ها قلل نیزوا 3850 متری و نرو و قلل قدمگاه، سائو و لعای جای دارند؛ که حدفاصل این دو قسمت به خصوص در شمال دامغان رشته کوه های کم ارتفاع برن مو را پوشش داده است.
رشته کوه های موسوم به فیروز کوه به صورت نواری عمودی شکل و فشرده از شمال حدفاصل در شهرستان بابل تا آمل و از جنوب حد فاصل در شهر فیروز کوه و دماوند قرار دارند. دره عمیق، رودخانه هراز سراسر جناح غربی این کوهستان را از البرز مرکزی جدا می سازد و در شرق این ناحیه نیز رودخانه های تالارد، حبله رود به جداسازی این قسمت از کوهستان عظیم البرز شرقی کمک نموده اند.
کوه های جنوبی فیروز کوه غالباً حالت کوهستان و فاقد درخت و بالعکس هر چه به نواحی شمالی نزدیک تر می شویم جنگل و درخت زار پوشش غالب این نواحی را شامل می گردند. از جمله مهمترین قلل این منطقه می بایست از قلل بسیار مشهودی چون دوبرار 4250 متر و زرین کوه 3850 متر و میشینه گرگ 4050 متر و قلل بوم، امنیه، هلزم، پاشوره و سواد کوه را نام برد.
از فشرده ترین ناحیه کوهستان البرز از حیث کثرت ارتفاعات می بایست نام برد، این ناحیه کوهستانی مرتفع که رودخانه هراز آن را از سمت شرق و دره رودخانه کرج و چالوس آن را از غرب جدا می سازد در حد فاصل شهرهای آمل و چالوس در کناره دریای مازندران و از جنوب در حدفاصل شهر کرج تا تهران و دماوند شامل می گرداند. ناحیه کوهستانی البرز مرکزی نیز چون سایر ارتفاعات این ناحیه از نوار جنگلی در قسمت شمالی و ناحیه کوهستان جنوبی آن تشکیل گردیده دارای قلل مهم و مشهود چندی است که از جمله مهمترین آنها می بایست از:
دماوند 5671 و آزاد کوه 4390 متر و خلنو 4375 متر و قلل فرهنگ، کلون بستک، سی چال، آسمان کوه، مهرچال، جانستون، دوخواهرون، دردشت، گرگ، توچال و گل زرد نام برد.
منطقه کوهستان البرز غربی پس از ناحیه شرقی البرز از وسعت زیادی برخوردار است که وجود رشته کوه های تخت سلیمان (علم کوه) بر جاذبه های آن دو چندان افزوده است. ناحیه کوهستانی البرز غربی نیز از سمت شرق توسط رودخانه های کرج – چالوس از البرز مرکزی جدا و از سمت غرب سراسر آن را دره رودخانه سفید رود در می نوردد. از جمله مهمترین شاخصه های البرز غربی وجود سه رودخانه عظیم؛ سه هزار، شاهرود و طالقان رود در عمق این ناحیه می باشد، همچنین آثار تاریخی دوره های اسلامی و قبل از آن زینت بخش این ناحیه بزرگ می باشد. از جمله قلل مهم این منطقه می توان از:
علم کوه 4850 متر، تخت سلیمان 4650 متر، شاه البرز 4200، کهار 4050 متر و قلل ناز، چالون، سیاه کمان، کرماکوه، ماسه چال، هفت خوانی، خرسان، سیالان، خشچال و درفک نام برد.
آخرین بخش از رشته کوه های البرز را کوه های گیلان تشکیل می دهند، این کوه ها که بالعکس سایر نواحی البرز از ارتفاع کمی بهره مند می باشند با حالتی نیمه جنگلی در حدفاصل رودخانه سفید رود تا آستارا و اردبیل قرار دارند شهرستان رشت در شمال این ناحیه و دره رودخانه قزل اوزن و سفید رود و شهرستان آب بر و خلخال در جنوب و جنوب غربی آن دیده می شوند. این منطقه نیر دارای قلل مرتفع مهمی چون شاه معلم 3050 متر و سفید کوه 3350 متر و قلل پشته کوه، بغروداغ و لاس پشته می باشد.
رشته عظیم زاگرس حدفاصل دشت های خوزستان و عراق تا نواحی مرکزی ایران را تشکیل می دهد این سلسله کوه ها با وسعتی پهناور از جهت شمال غربی به سوی جنوب شرقی از رشته کوه ها و خط الرأس های فراوان به وجود آمده اند. رشته زاگرس با توجه به دست یابی به 3 منطقه کوهستانی مهم از نقطه نظر کوهنوردان یعنی قلل اشترانکوه و قالی کوه و خط الرأس زردکوه بختیاری و دنا را می توان به 3 بخش عمده متمرکز تقسیم نمود که اکثر صعودهای کوهنوردان در زاگرس را تحت پوشش خود قرار داده است این 3 ناحیه کوهستانی را که از شمال به جنوب امتداد یافته اند به نام های شمالی و مرکزی و جنوبی می توان نام برد.
بخش شمالی شامل قلل مهمی چون اشترانکوه با سرافرازی قله سن بران 4150 متری و فالی کوه 4110 متری و قلل دیگری می باشد. بخش مرکزی با قله مرتفع زرد کوه بختیاری با ارتفاعی معادل 4221 متر و قله شاه شهیدان 4150 متر و هفت تنان 4150 متر و قلل دیگری مانند، فردان و گربوش کوه و بالاخره بخش جنوبی که تا شهر بزرگ شیراز و کمی هم دورتر تا داراب امتداد می یابد که از جمله مهمترین قلل باید از قاش مستان 4500 متر، مورگل 4450 متر، بل اقلید 4150 متر و قلل رنج، سفید کوه، خاتون، نیل، ریگ و ... نام برد.
نواری طویل منقطع توسط بیابان ها و تا حدودی منفرد که فقط به دلیل امتداد آن در مرکز ایران شاید بتوانید از آن به عنوان ممتد مرکزی نام برد. این قلل که از شهر تفرش و قله مهم آن نقره کمر آغاز می گردند، با تشکیل قلل غلیق، ولیجیا، کرگز، کرکس، میل، مارشنان، شیرکوه و تزرجان تا شهر بابک کرمان امتداد می یابند و هر یک دارای قلل منفرد و متعددی می باشند.
این کوه ها غالباً به صورت پراکنده در اطراف و اکناف استان خراسان قرار دارند و هر یک دارای ویژگی های خاص خود می باشند که از جمله مهمترین قلل این منطقه می باید از خط الرأس بزرگ بینالود، شیرباد و زرگران قلل پراکنده ملکوه، چهل تن، سالوک، آلاداغ و هزار مسجد نام برد.
کوه های کرمان را می توان به عنوان مجموعه ای از قلل مرتفع بعضاً دشوار از نظر صعود به آنها و معمولی چون بسیاری از کوه های ایران نام برد. کوه های دارای قلل مرتفع زیادی است که در اطراف شهرهای بزرگ آن چون کرمان، جوپار، ماهان، سیم، جیرفت، سیرچ و غیره قرار گرفته اند. مرتفع ترین قله این کوه ها هزار یا به قولی چهل تن به ارتفاع 4465 متر و دارای قلل مهم دیگری چون لاله زار، کوشا، کله زی، جوپار، سه شاخ، کیش، کیل جلال، بید خون، گلچین، پلوار، چفتان، بارز و بحر آسان می باشد.
این رشته کوه ها که در نوار مرزی حدفاصل ایران و ترکیه و بخشی از کشور عراق قرار دارند از جمله زیباترین و بکرترین قلل ایران می باشند که از شهرستان ماکو در شمال غربی ایران آغاز تا نواحی کردستان به سوی جنوب به پیش می روند. دریاچه بزرگ ارومیه و شهر آن در شرق این کوه ها قرار دارد. از جمله مهمترین قلل این ناحیه می باید از قلل چهل مور شهیدان 3608 متر، قلل بزسینا، ستاره لوند، بره نمرو، سیاه کوه نام برد.
رشته کوه های کردستان نیز به صورتی متصل در شمال زاگرس بزرگ جای دارند که دامنه این سلسله کوه ها تا نواحی کوهستان لرستان نیز به پیش می روند. از جمله مهمترین قلل این مناطق می باید از قلل شاهو 3350 متر چهل چشمه 3350 متر، برانان، بر، بیستون، پراو و گرین نام برد.
اگرچه مجموعه های معددی از اینگونه قلل در مناطق مختلف ایران خط الرأس های کوچک و بزرگی را تشکیل می دهند و دارای شاخص ترین قلل ایران نیز می باشند، اما به هر ترتیب باید به آنها لقب قلل منفرد داد که صعود به این قلل همواره به صورتی مجزا از سایر قلل در یک حیطه مشخص برنامه ریزی می گردند. از جمله مهمترین این قلل می باید از قلل سبلان 4811 متر، سهند 3750 متر، تفتان 4010 متر و قلل بزمان، نای بند و الوند نام برد.
نویسنده: پیمان احمدی
-اسامی شرکتکنندگان در کلاس کوه پیمایی چهارشنبه 15/2/89- 1- کاضم رهبر(سرپرست کلاس) 2-حمید کریمیان3 - حسین مهاجر -4 -فریدون پاک روان 5-احسان بابایی6-محمودی7-رشید نظریان8-محمد پور9-ابراهیمی10حقیقی(امدادگر)11- پدرام رستم پور12-مرتضی کریمی
اسامی شرکت کنندگان در کلاس کاراموزی کوه پیمایی چهارشنبه 22/2/89 1-منوچهر پور نظری 2-وحید اسلامی3-شمس الدین کریمیان4-شیخ5-محمد علیزاده6-جلیل صحتی7-علی نژاد- 8- کاظمی9-تورج قنبری10-علی اصغر عرفانی11-قربان علی سلطانی 12-امین لطفی
ذخیره ها به ترتیب الویت:1- محمد رضا عباسی 2-اصغر یزدانی -3-روشنبخش4-نیازی
-لازم به توضیح است با رضایت افراد شرکت کننده جابه جایی در کلاس می تواند صورت گیرد0
کلیه افراد شرکت کننده در هردو کلاس برای هماهنگی بیشتر روز چهارشنبه رأس ساعت 2بعدظهر در محل اداره تربیت بدنی حضور بهم رسانند.